من یه ابرم که بارون نمیشه

من یه ابرم که بارون نمیشه

نامم را صدا بزن...
من یه ابرم که بارون نمیشه

من یه ابرم که بارون نمیشه

نامم را صدا بزن...

شعر

گیرم که به هر حال مرا برده ای از یاد 

گیرم که زمان خاطره ها را به فنا داد

گیرم نه تو گفتی ... نه شنیدی ... نه تو بودی ...

آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد 

تقویم دروغ است ! تو اصلا ننوشتی 

میلاد عزیز دل من پنجم مرداد

با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی 

یک بار دلت یاد من خسته نیفتاد 

یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی 

یک ذره دلت تنگ نشد خانه ات اباد 

این بود جواب من دل خسته ی عاشق 

شیرین رقیبان شده ای از لج فرهاد

باشد گله ای نیست خدا پشت و پناهت 

احوال خودت خوب دمت گرم دلت شاد...

محمدرضا نظری

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد